پس من به مطالعه و مقایسه حکمت و حماقت دانش و جهالت پرداختم. دیدم حکیم بصیرت دارد و راه خود را در می یابد اما نادان کور است و در تاریکی می رود. با این حال پی بردم که عاقبت هر دوی ایشان یکی است. پس به خود گفتم: من نیز به عاقبت احمقان دچار خواهم شد پس حکمت من چه سودی برایم خواهد داشت؟ هیچ! این نیز مانند دویدن دنبال باد بیهوده است چرا که زیر آسمان هیچ چیز ارزش ندارد. زیرا حکیم و احمق هر دو می میرند- عهد عتیق، کتاب جامعه............ فلسفه می خوانم با گرایش نظریه انتقادی.
به غیر آدمی اطمینان نکن. آن کس که به خطای خود هرگز اشارتی نمیکند، یقینا آدم نیست. زیرا انسان خطا میکند و اعتراف. باشد که از سوی دیگران پذیرفته شود یا نه.
۱ نظر:
http://www.blogfa.com/photo/p/parastoosarmadi.jpg
ارسال یک نظر