۱۳۸۸ تیر ۱۱, پنجشنبه

از تمرین مرگ تا مردن


این وبلاگ با تمامی نوشته هایش قبلیش تا اطلاع ثانوی به محاق می رود.

به قول هامون: بسه! باید یک فکر اساسی کرد.

۱۳۸۷ اسفند ۳۰, جمعه

اصل دهم


هرگز هیچ ایده‌ای یکبار و برای همیشه به پایان نمی‌رسد. اینکه چگونه چیزها "پایان" گیرند از جمله غامض‌ترین مسائل بشر مدرن قلمداد شده است.
اعجاب آور باز هم اینکه؛ هرگز هیچ "آغاز" دقیق و تقویم‌گونه‌ای نیز برای ایده‌ها قابل تصور نیست. در پاسخ بسیاری که پرسیده‌اند از کجا باید شروع کرد، تنها جواب درست این است: از همین‌جا که ایستاده‌ای و از همین لحظه. زیرا که حس طلب از مدت‌ها قبل در وجودت ریشه دوانده تا به این "آن" و لحظه رسیده‌ای.
چیزها، ایده‌ها و خواست‌ها، نه آغاز مشخصی دارند و نه پایانی دقیق. تنها هستند و نیستند.
شگفت آنکه درک فلسفی این انگاره نیز، خود در دل همین چرخه فهم می‌شود.

۱۳۸۷ اسفند ۲۹, پنجشنبه

اصل نهم


"دیده شدن"؛ این اولین نشانه‌ی بحرانی شدن چیزهاست. آن‌چه که به چشم می‌آید و در نظر گرفته می‌شود، چیزی است که دیگر در جایگاه سنتی و همیشگی خود قرار ندارد.

آن هنگام که معنا در محاق قرار می‌گیرد و دیگر هرگز سنت‌ها پاسخ‌گوی نیازها نیستند، چیزها و امور بحرانی می‌شوند ومعانی دچار اعوجاج.

۱۳۸۷ اسفند ۲۸, چهارشنبه

اصل هشتم


کافیست که تنها یکبار از مرزهایی که بر خودت گذارده‌ای بگذری. فقط یکبار. آن‌گاه همواره و همیشه گامی دیگر به پس برخواهی داشت و هرگز سرحد هیچ مرزی و اصلی با خودت صادق نخواهی ایستاد.
زیرا پس از اولین بار است که یافتن و تراشیدن توجیهی دل‌خواسته به مراتب آسان‌تر و به غایت عبث‌تر خواهد بود.
چنان که در لوح مقدس نیز چنین آمده است "هر کس تنها یکبار می‌تواند به خود خیانت کند."
زیرا پس از آن همواره خائن باقی خواهد ماند.

اصل هفتم


لحظه‌ی سقوط و نشان اضمحلال کجاست؟ آن‌گاه که لبخند ظفر بر لبانت می‌نشیند و آرامش پیروزی بر چهره‌ات هویدا می‌گردد.
اگر باور کردی که دیگر رسیده‌ای، بدان که ازآن پس دیگر چیزی برایت باقی نمانده جز انتظار مرگ.

۱۳۸۷ اسفند ۲۶, دوشنبه

اصل ششم


برای کشتن هر ایده‌ای تنها کافی است آن را مقدس جلوه دهی. هر پدیده‌ای که نقد نشود به مرور زمان نابود خواهد شد.
Free counter and web stats